هم از من باد نفرین بزرگی
به توفیق دروغین بزرگی
*
که باید بابت یک هیچ پرداخت
بها، آنهم به توهین بزرگی.
*
همان روزی که کشتی بان خبر داشت
دکل را خورده یک چین بزرگی
*
مشخص بود کشتی می خورد زود
به امواج پر از کین بزرگی.
*
هم از من باد نفرین بزرگی
به توفیق دروغین بزرگی
*
که باید بابت یک هیچ پرداخت
بها، آنهم به توهین بزرگی.
*
همان روزی که کشتی بان خبر داشت
دکل را خورده یک چین بزرگی
*
مشخص بود کشتی می خورد زود
به امواج پر از کین بزرگی.
*
تیغه ی داس کشاورزان اگرچه تیز نیست.
خشمشان هرجا که باشد بی گمان ناچیز نیست.
*
زیر گوش باغبانی گفت مردی کشت کار
من که شک دارم به این پاییز، این پاییز نیست.
*
خوب دقت کن میان حرف هایش گاه گاه
خوب می داند مترسک صاحب جالیز نیست.
*
شهر در مرداب جادو های پیر افتاده است!
زیر پای گزمه های زور گیر افتاده است!
*
لذت شلاق بر اسب شکیبایی زدن
در دل ارابه ران ها دل پذیر افتاده است!
*
سرنوشت کاج و قمری امید و آرزو
در طلسم ارّه داران حقیر افتاده است!
*
مثل یک برگ که پاییز زمین خواهد خورد
پرچم زرد ریا نیز زمین خواهد خورد.
*
جنگل نخوت او در دهن ارّه ی مرگ
مثل خاک ارّه ی ناچیز زمین خواهد خورد.
*
آن مترسک که پدرخوانده ی زاغان شده است
در دهان درّه ی جالیز زمین خواهد خورد.
*
مثل یک قهوه پس از سیگار و درک خلسه ای!
یا که سیگاری پس از قهوه و شوق پرسه ای!
*
مثل آن لحظه که قصری را به نامت می زنند!
یا که نا غافل فرستد نازنینی بوسه ای!
*
ایمان، به تو آیا کسی فرمود هرگز؟
دزدیده می گردد ولی نابود هرگز؟
ایمان به آزادی از این دیوار لرزان
فوراً بیاور و نگو که زود هرگز.
دیوار شاید کرده باشد چشم را کور
اما شعاع دید را محدود هرگز
می رسد روزی که این جولان بس مرداب هاست
می رود روزی که نیلوفر خس مرداب هاست.
*
ناخدا نادیده می گیرد خطر را، چون که مست
از شراب سبز گنداب گس مرداب هاست.
مثل یک پروانه ی مرده به پیله دل نبند.
دل به این جالیز حاصلخیز بی حاصل نبند.
*
قایقی که باید از دریا و توفان بگذرد
غرق شو با آن ولی آن را به هر ساحل نبند.
*
مثل رقص قاصدک در باد با توجیه مرگ
گردن آویزی به دور گردن قاتل نبند.
*