می رسد روزی که این جولان بس مرداب هاست
جمعه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۲۴ ق.ظ
می رسد روزی که این جولان بس مرداب هاست
می رود روزی که نیلوفر خس مرداب هاست.
*
ناخدا نادیده می گیرد خطر را، چون که مست
از شراب سبز گنداب گس مرداب هاست.
*
آنچنان مغرور ایمانش به خود شد که ندید
آنچه در دستش گرفته اطلس مرداب هاست.
*
دوربینش هم تعصب دارد آنجا، دورها،
قصری از الماس در پشت پس مرداب هاست.
*
گر نبود از نسل خرچنگان مردابی چرا
بیشتر از جان خود، دلواپس مرداب هاست؟
*
خواب تر از ناخدا، پارو زن خود باخته
چون وزغ های دورنگ و ناکس مرداب هاست.
*
بین دیو و قهرمان مانده چه نامد چاپلوس
زورگو را، چون که خائن کرکس مرداب هاست.
*
ای بسا صیاد به پایان خوش هم می رسد
لاشخور بار همیشه نارس مرداب هاست.
*
شب تکان می خورد چیزی در میان بوته ها
چیز مشکوکی میان خس خس مرداب هاست.
(غزل سرا: بهرام بهرامی حصاری)