تو از آنجایی، جهان ناشناس دیگری
من از اینجایم، جهان بی اساس دیگری.
*
بوسه من طعم خوب همزبانی را نداشت
می روم پیدا کنم راه تماس دیگری
*
می روم اما نمی دانم که که پیدا می شود
غیر بوسیدن مگر، راه سپاس دیگری؟
*
تو از آنجایی، جهان ناشناس دیگری
من از اینجایم، جهان بی اساس دیگری.
*
بوسه من طعم خوب همزبانی را نداشت
می روم پیدا کنم راه تماس دیگری
*
می روم اما نمی دانم که که پیدا می شود
غیر بوسیدن مگر، راه سپاس دیگری؟
*
افسوس بوسه ای هم، خوبان نمی فروشند.
ما می خریم اما، آنان نمی فروشند.
*
با قدرت خرید، یک بوسه می توانی
صاحب شوی دلی که خوبان نمی فروشند.
*
هر جا که رایگان شد، آن عاقبت به خیری
هشدار چون به غیر از، پالان نمی فروشند.
*
شعر آدم برفی 1:
دختر به حیاط خانه زل زد با ذوق
از پنجره، با خیال آدم برفی!
*
با حسرت برف بازی و آزادی
می گفت : که خوش به حال آدم برفی!
*
ترسید که سرما بخورد بیچاره!
می سوخت دلش به حال آدم برفی!
*
مثل یک قهوه پس از سیگار و درک خلسه ای!
یا که سیگاری پس از قهوه و شوق پرسه ای!
*
مثل آن لحظه که قصری را به نامت می زنند!
یا که نا غافل فرستد نازنینی بوسه ای!
*