وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل عاشقانه معاصر» ثبت شده است

اسب سفید آمد و بر آن سوار نیست.

شهزاده ی امید میان غبار نیست.

 *

به قوی عشق، برکه ی قالی دخترک

محتاج هست ولی چشم انتظار نیست.

 *

آنقدر طول قطار زمستان بلند شد

دیگر گلی با خبر از نو بهار نیست.

 *

  • بهرام بهرامی حصاری

باران که زد افسوس که من پنجره بستم.

باران که زد افسوس که در خانه نشستم.

 *

باران زد و بند آمد و من تشنه ی آبم

ناکام تر از خار ته درّه ی پستم.

 *

  • بهرام بهرامی حصاری

چون برکه ای در حسرت احساس ماهی در دلش.

گاهی تنم می سوزد از، حس سیاهی در دلش.

 *

مانند پیچک آن قدر، دور خدا پیچیده ام

حس می کنم جا می شوم، من نیز گاهی در دلش.

 *

با عشق پروانه شدن من صبر کردم پیله را

گل گرچه می بیند مرا مثل گناهی در دلش

 *

  • بهرام بهرامی حصاری

شیرینی لب های تو، در مزه ی گیلاس نیست.

عطر خمار انگیز تو، در بوته های یاس نیست.

 *

شاخه گل سرخ لبت، خون از دل ما می خورد

برقی که چشمت می زند، در بوته های یاس نیست.

 *

فصل درو یعنی که تو، از این خیابان بگذری

زوری که دارد مژه ات، در بازوی هر داس نیست.

  • بهرام بهرامی حصاری