تو از آنجایی، جهان ناشناس دیگری
من از اینجایم، جهان بی اساس دیگری.
*
بوسه من طعم خوب همزبانی را نداشت
می روم پیدا کنم راه تماس دیگری
*
می روم اما نمی دانم که که پیدا می شود
غیر بوسیدن مگر، راه سپاس دیگری؟
*
تو از آنجایی، جهان ناشناس دیگری
من از اینجایم، جهان بی اساس دیگری.
*
بوسه من طعم خوب همزبانی را نداشت
می روم پیدا کنم راه تماس دیگری
*
می روم اما نمی دانم که که پیدا می شود
غیر بوسیدن مگر، راه سپاس دیگری؟
*
نه رهگذر کوچه ی آنها هستیم.
نه یک کک قالیچه ی آنها هستیم.
شطرنجی می زنند و در آن ماهم
یک مهره ی بازیچه ی آنها هستیم.
(رباعی از : بهرام بهرامی حصاری)