غزل : هم از من باد نفرین بزرگی
دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۵۴ ق.ظ
هم از من باد نفرین بزرگی
به توفیق دروغین بزرگی
*
که باید بابت یک هیچ پرداخت
بها، آنهم به توهین بزرگی.
*
همان روزی که کشتی بان خبر داشت
دکل را خورده یک چین بزرگی
*
مشخص بود کشتی می خورد زود
به امواج پر از کین بزرگی.
*
پر از دزدان دریایی است کشتی
و لنگرهای سنگین بزرگی.
*
که کرده مرد پاچوبی یک چشم
تصور خواب رنگین بزرگی.
*
اگرچه قیمتش را کرده پنهان
فراموشی ننگین بزرگی
*
هویت کرد غارت، جوّ و خود را
شلوغش کرد و تحسین بزرگی.
*
مراقب باش پارو زن چه دادی
که مستی می کنی حین بزرگی
*
شدی یک دزد دریایی و خود را
تصور کرده فرزین بزرگی.
*
با ساحل می رسد کشتی به شکل
براده های چوبین بزرگی.
*
تو با آن اعتبار رفته از دست
چه خواهی کرد پایین بزرگی
(شعر از بهرام بهرامی)