وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

غزل : شهر در مرداب جادو های پیر افتاده است!

جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۴۹ ق.ظ

شهر در مرداب جادو های پیر افتاده است!

زیر پای گزمه های زور گیر افتاده است!

*

لذت شلاق بر اسب شکیبایی زدن

در دل ارابه ران ها دل پذیر افتاده است!

*

سرنوشت کاج و قمری امید و آرزو

در طلسم ارّه داران حقیر افتاده است!

*

سر دوانده عشق را در قلب ها، غول ریا

- مثل موشی که در انبار پنیر افتاده است! -

*

گربه را در خواب مصنوعی فرو برده است و خود

مست در قصر طلایی و حریر افتاده است! 

*

شاعران چشم جهانند و چه سود؟ این پنچره

بس حریصانه به کابوس حصیر افتاده است!

*

مثل آن شطرنج بازی که او را مهره ای

کرده جادویش، و او در قعله گیر افتاده است!

*

موی خود را از فراز قلعه آویزان نکن

شاهزاده در شب حیله اسیر افتاده است.

*

قهرمان، شمشیر خود را کرده آویزان و بعد

دربه در دنبال حرف فالگیر افتاده است.

*

شهر دیگر پهلوانی را نخواهد دید چون

معرکه در دست مرد مارگیر افتاده است.

(غزل از : بهرام بهرامی حصاری)

  • بهرام بهرامی حصاری

نظرات  (۱)

  • عطاملک | قرارگاه سایبری
  • سلام

    ایام به کام

    دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و تصاویر و ارتباط بیشتر با خوانندگانتان از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

    + الان نام کاربریتون ازاد است

    با سپاس

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی