وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل های بهرام بهرامی حصاری» ثبت شده است

تیغه ی داس کشاورزان اگرچه تیز نیست.

خشمشان هرجا که باشد بی گمان ناچیز نیست.

 *

زیر گوش باغبانی گفت مردی کشت کار

من که شک دارم به این پاییز،  این پاییز نیست.

 *

خوب دقت کن میان حرف هایش گاه گاه

خوب می داند مترسک صاحب جالیز نیست.

 *

  • بهرام بهرامی حصاری

مثل یک قهوه پس از سیگار و درک خلسه ای!

یا که سیگاری پس از قهوه و شوق پرسه ای!

 *

مثل آن لحظه که قصری را به نامت می زنند!

یا که نا غافل فرستد نازنینی بوسه ای!

      *     

  • بهرام بهرامی حصاری

ایمان، به تو آیا کسی فرمود هرگز؟

دزدیده می گردد ولی نابود هرگز؟

 

ایمان به آزادی از این دیوار لرزان

فوراً بیاور و نگو که زود هرگز.

 

دیوار شاید کرده باشد چشم را کور

اما شعاع دید را محدود هرگز

 

  • بهرام بهرامی حصاری

می رسد روزی که این جولان بس مرداب هاست

می رود روزی که نیلوفر خس مرداب هاست.

 *

ناخدا نادیده می گیرد خطر را، چون که مست

از شراب سبز گنداب گس مرداب هاست.

 

  • بهرام بهرامی حصاری

مثل یک پروانه ی مرده به پیله دل نبند.

دل به این جالیز حاصلخیز بی حاصل نبند.

* 

قایقی که باید از دریا و توفان بگذرد

غرق شو با آن ولی آن را به هر ساحل نبند.

* 

مثل رقص قاصدک در باد با توجیه مرگ

گردن آویزی به دور گردن قاتل نبند.

* 

  • بهرام بهرامی حصاری